مدیریت - بازاریابی- گردشگری- توسعه شهری
سید سجاد اسبقی- کارشناسی ارشد MBA دانشگاه تبریز
درباره وبلاگ


سیدسجاداسبقی کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی(گرایش بازاریابی بین الملل) سلام بر دوستان عزیز این وبلاگ با هدف تبادل اطلاعات در زمینه مدیریت - بازاریابی - گردشگری در خدمت کلیه دوستان خواهد بود.کاش می دانستید که زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست زندگی خوردن و خوابیدن نیست زندگی حس جاری شدن است زندگی کوشش و راهی شدن است امیدوارم از راهنمائی دوستانی که دستی به قلم دارند بی نصیب نمونم. نیستم محتاج نگاهی که بلغزد بر من خودم هستم و تنهایی و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد.... .هر کس به چیزی تبدیل می شود که بدان عشق می ورزد.اگر سنگی را دوست داشته باشد سنگ می شود اگر هدفی را دوست بدارد ،به آن هدف تبدیل می شوداگر به فردی عشق ورزد آن فرد می شود اگر به خدا عشق بورزد خدایی می شود وحال انتخاب با ماست .
آخرین مطالب
نويسندگان
برچسب:, :: 21:52 :: نويسنده : سیدسجاداسبقی

بدین وسیله از کلیه همکاران محترم،دوستان و دانشجویان عزیز که در مصیبت درگذشت پدر اینجانب( میر هوشمند اسبقی) با حضور خود در مراسم تشییع، تدفین و ختم شرکت نموده و یا با تلفن ، ایمیل ارسال گل و متن تسلیت ابراز همدردی کردند نهایت تشکر و قدردانی را دارم. از این که نتوانسته ام حضوراً پاسخگوی محبت های شما عزیزان باشم، پوزش می طلبم.

از خداوند منان برای همگی سلامتی همراه باسعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی آرزو می کنم و امیدوارم بتوانم در شادیهایتان جبران لطف و محبت همه شما سروران عزیز را بنمایم.

         

                                                                                               با احترام میر سجاد اسبقی

خدمتگزار یا منتگزار؟

هیچوقت اشتباه نکنیم .

اینکه کسی بنا بـه دلایل مختلف مثـل انجام کاری خیرخواهانه و یا حل کردن مشکل دیگران و از این دست کارها بر سر مردم منـت میگذاره به اندازه کافی حال آدم رو بـد میکنه. امـا اینکه کسی بابت شغل و منبع درآمد خودش در حال منت گذاشتن بر سر دیگران باشه واقعا اعجاب آوره! بارها در رسانه های مختـلف با مصاحبه هایی از این دست روبرو شدم و یا حتی در حین صحبت در جمع اقوام و آشنایان و دوستان دیدم کـه عده ای تاکیـد دارن یک عمـر ((خدمت بـه جامعه)) کردن و بابـت شغلی کـه دارن بـه نوعی طلبکار هستن و یا لااقـل تصـور میکنـن بواسطـه شغلی کـه دارن نسبت به دیگر مـردم جامعه میبایست احترام بیشتری بـه اونـها گذاشته بشه!... برخی از پزشکان و افـرادی کـه در بیمارستان کار میکنـن، برخی از معلمیـن و فرهنگیان، برخی از پرسنـل سازمان آتـش نـشانی یا نیروی انتـظامی، حتی بـرخی از هنرمنـدان و یا خیلی افـراد دیگر در شغلهای مختلف کـه بعضا دچار توهـم خاص بودن، زحمتکش تر بودن و قابل احترام تر بودن هستن. شخصا از هر طرف که به قضیه نگاه میکنم میبینـم برای انتخاب یک شغل از سوی هر فرد چند دلیل

بیشتر وجود نداره:

1ـ دلیل اول ایـن هست کـه تـو مجبور شدی اون شغـل رو انتـخاب کنی. این اجبار در انتـخاب شغل میتونه دلایل مختلفی داشته باشه.از جمله این که تو آدم بی عرضه ای بودی و فقط اون کار ازت بر میومده یا اینکه این یک شغل خانوادگی بوده و خانواده مجبورت کردن به این کار تن بدی و یا ده ها علت دیگر که تو رو وادار به انتخاب این شغل کرده.

2ـ دلیل دوم اینکه تو فقط به خاطر کسب درآمد و منافع اقتصادی این شغل رو انتخاب کردی.

3ـ دلیل سوم میتونـه این باشه کـه تو بـه خاطر علاقه و عشقی کـه بـه این کار داری ایـن شغل رو انتخاب کرده باشی.

4ـ دلیل چهارم میتونه تلفیقی از سه دلیل قبلی به همراه علاقه به خدمت هم باشه!

با این حال هیـچ یـک از این دلایل ( حتی گزینـه سوم) نمیتونـه توجیهی بـرای منـت گذاشتن بر سر دیگران باشه. چرا که حتی اگر تو صرفا به دلیل مـورد سوم حرفه خودت رو انتخاب کردی باز هم این انتخاب دلیلی شخصی داشته و اگرچه نه بر اساس منافع مادی اما بر اساس منافع معنوی خودت بوده.پس بهتره دهنت رو ببندی و همچنان از محل خدمتت به جامعه ارتزاق کنی!

***
البته دلیل پنجمی هم وجود داره که جزو موارد نادر هست. اینکه تو شغلی رو انتخاب میکنی که نه مجبور هستی انتخابش کنی، نه نیاز مادی بهش داری و نـه حتی عشق و علاقه ای بهش داری و فقط و فقط به خاطر خدمت بـه دیگران و انـجام وظیفه انسانی خودت در قـبال دیـگران این شغل رو انتخاب کردی و سختی ها رو بـه جان خریدی... بـه نـظرم در این مـورد هم شاید بـد نباشه اگر کار خوب خودت رو بـه بستن دهانت مزین کنی! و با توقع عزت و احترام بیشتر داشتن و منت گذاشتن بر سر دیگران عمل خوب خودت رو به گند نکشی و سر ما رو هم به درد نیاری!

پيوندها