مدیریت - بازاریابی- گردشگری- توسعه شهری
سید سجاد اسبقی- کارشناسی ارشد MBA دانشگاه تبریز
درباره وبلاگ


سیدسجاداسبقی کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی(گرایش بازاریابی بین الملل) سلام بر دوستان عزیز این وبلاگ با هدف تبادل اطلاعات در زمینه مدیریت - بازاریابی - گردشگری در خدمت کلیه دوستان خواهد بود.کاش می دانستید که زندگی با همه وسعت خویش محفل ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست زندگی خوردن و خوابیدن نیست زندگی حس جاری شدن است زندگی کوشش و راهی شدن است امیدوارم از راهنمائی دوستانی که دستی به قلم دارند بی نصیب نمونم. نیستم محتاج نگاهی که بلغزد بر من خودم هستم و تنهایی و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد.... .هر کس به چیزی تبدیل می شود که بدان عشق می ورزد.اگر سنگی را دوست داشته باشد سنگ می شود اگر هدفی را دوست بدارد ،به آن هدف تبدیل می شوداگر به فردی عشق ورزد آن فرد می شود اگر به خدا عشق بورزد خدایی می شود وحال انتخاب با ماست .
آخرین مطالب
نويسندگان

مدت نسبتا طولانی است که در کلاس های آموزشی به دانشجویان قول داده بودم که اگر شرایط برای ارایه آموزش های تکمیلی بر روی یک بستر قابل اتکا  فراهم شد از هر طریق ممکن به آنها اطلاع رسانی کنم.

در هر حال یک فرصت خاص بر روی شبکه های اجتماعی موبایلی دست داد و بنده با همکاری دانشجویان یک کانال آموزشی مدرسه کسب و کار بر روی شبکه تلگرام راه اندازی کردیم که در صورت تمایل می توانید به آن ملحق بشوید.

در هر حال سهولت دسترسی مخاطبین به این شبکه ها، امتیاز و ویژگی منحصر بفردی است که نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت.

جهت عضویت، از طریق لینک ارائه شده زیر وارد صفحه کانال شده و بر روی کلید JOIN در زیر صفحه کلیک کنید.

https://telegram.me/ACADEMY_BUSINESS

 همچنین از طریق لینک زیر میتوانید وارد وبسایت شخصی سید سجاد اسبقی وارد شوید

http://asbaghi.ir/

به یاد داشته باشید که عضویت در این کانال و دریافت مطالب آن کاملا رایگان بوده و تنها نیازمند بروزرسانی نرم افزار تلگرام است.

شاد و پيروز باشيد

سید سجاد اسبقی

برچسب:, :: 7:30 :: نويسنده : سیدسجاداسبقی

خوب بخورید و خوش‌اخلاق باشید!


برای همه ما پیش آمده که عصر یک روز تعطیل، خسته و بی‌حوصله به سراغ یخچال می‌رویم، در آن را باز می‌کنیم و به‌دنبال چیزی می‌گردیم که با خوردن آن، حالمان بهتر شود. 

انگار خوردن بعضي چيزها مي‌تواند در تغيير حال ما تأثير‌گذار باشد. مثلا صداي گاز‌زدن سيب يا هويج، وقتي عصباني هستيم مي‌تواند اندكي از خشم ما را كم كند و حس بهتري به ما بدهد يا خوردن پرتقال به‌دليل داشتن ويتامين ث باعث نشاط و سرزندگي بيشتر ما مي‌شود و... .



ادامه مطلب ...

بازاریابی همهمه ای یا BUZZ Marketing یک شکل از بازاریابی دهان به دهان است که استراتژی آن غیر سنتی است و اغلب از خلاقیت برای تعامل و جذب مخاطبان استفاده می کند. با استفاده از این نوع بازاریابی، شور و هیجان در مورد محصول و یا خدمات در بین مردم معمولاً از طریق تبلیغات دهان به دهان منتشر می شود



ادامه مطلب ...

در صورتی که شرکتی از بازاریابی از طریق توصیه‌های زبانی به خوبی استفاده کند، نتایج بسیارموثری به بار می‌آورد و می‌تواند چنان تاثیری در زمینه رقابت ایجاد کند که نتایج روش‌های دیگر بازاریابی به ندرت به پای آن می‌رسد. با این حال بسیاری از نمایندگان بازاریابی از توسعه روش‌های بازاریابی دهان به دهان پرهیز می‌کنند. 

بازاریابی دهان به دهان (Word of Mouth Marketing) نوعی از بازاریابی است که بدون پرداخت هزینه ، کسب و کاری توسط استفاده کنندگان از خدمات یا محصولات به دیگران معرفی می شود.

 

 

 

 



ادامه مطلب ...
برچسب:22 بهمن, :: 10:32 :: نويسنده : سیدسجاداسبقی

ین نظرسنجی میانگین حقوق دریافتی گروه نمونه استخدامی در این مشاغل خاص را نشان می‌دهد. برای اینکه بدانید کدام مشاغل درآمد بیشتری دارند، شما را به خواندن ادامه این گزارش دعوت می‌کنیم.

به گزارش اقتصاد نیوز، اداره ملی آمار انگلیس گزارش سالانه خود با عنوان گزارش «ساعت و درآمد 2014» را منتتشر کرد که طی آن 10 شغل پر درآمد سال 2014 در این کشور معرفی شدند.

در ادامه این گزارش می‌خوانید: آیا تابحال به این فکر افتاده‌اید که کدام مشاغل در کشوری اروپایی مانند انگلیس پردرآمدتر هستند یا برای کسب یکی از این مشاغل چه مراحلی را باید طی کرد؟ برای پاسخ به این سؤال، اداره ملی آمار انگلیس نظرسنجی سالانه خود با عنوان گزارش «ساعت و درآمد 2014» را منتشر کرده‌ است. در این نظرسنجی به موارد مورد نیاز برای اخذ این مشاغل و تجربه صاحبان این 10 شغل برتر در لحظات خوب و بد زندگی شغلی‌شان پرداخته شده‌است.


به گزارش گاردین، این نظرسنجی میانگین حقوق دریافتی گروه نمونه استخدامی در این مشاغل خاص را نشان می‌دهد. برای اینکه بدانید کدام مشاغل درآمد بیشتری دارند، شما را به خواندن ادامه این گزارش دعوت می‌کنیم.

1- ریاست یک کمپانی یا سازمان

این عنوان شغلی شامل مدیرعاملی در کمپانی‌های مطرح با بیش از 500 پرسنل می‌شود. میانگین حقوق دریافتی در این شغل تا پیش از کسر مالیات 107 هزار و 703 پوند است. دامنه پرداخت حقوقی در این شغل از 25 هزارو 953 تا 136 هزار و 779 پوند متغیر است؛ ضمن اینکه میانگین حقوق پرداختی در این شغل 75 هزار و 237 پوند است.

بهترین جنبه این شغل این است که به همه می‌گویید چه شغلی دارید و چه کاری انجام می‌دهید. اما از جنبه‌های منفی این شغل می‌توان به شرکت در جلسات مکرر اشاره کرد.

شرایط استخدام در این شغل: برای احراز این مسئولیت عمدتا نیاز به مدرک مدیریت ارشد کسب و کار (MBA) و دست‌کم 30 سال تجربه کاری یا روابط فامیلی مؤثر در این زمینه است.

2- خلبانی

این حرفه شامل مهندسی پرواز و آموزش خلبانی‌می‌شود. میانگین حقوق دریافتی در این شغل بدون کسر مالیات 90 هزار و 146 پوند است. دامنه پرداخت حقوقی در این شغل از 66 هزارو 178 تا 97 هزار و 598 پوند متغیر است ضمن اینکه میانگین حقوق پرداختی در این شغل 90 هزار و 534 پوند است.

بهترین جنبه این شغل این است که شما برای رؤیا پردازی‌هایتان و لذتی که می‌برید پول دریافت می‌کنید. فرقی نمی‌کند که آب و هوا روی زمین چطور است، مهم این است که در آسمان همیشه همه چیز فوق‌العاده است و تنها تعداد کمی در دنیا این شانس را دارند تا این حرفه را تجربه کنند. اما این شغل جنبه‌های منفی هم دارد. مثلا کنترل امنیت پرواز تحت هر شرایط جوی کار دشواری است. چرخیدن دور هواپیما در هوای نامساعد درحالی که باران سیل‌آسا می‌بارد و باد شدیدی می‌وزد کار چندان آسانی نیست.

شرایط استخدام در این شغل: یادگیری پرواز با هواپیمای مسافربری، داشتن گواهی عمومی آموزش ثانوی و تسلط کافی به زبان انگلیسی از شرایط اصلی احراز این شغل است. همچنین شرکت در دوره‌های آموزش خلبانی بسیار هزینه بر است به‌طوری‌که هزینه شرکت دراین دوره‌ها ممکن است به 100 هزار پوند هم برسد.

3- مدیریت بازاریابی

این شغل شامل مدیریت فروش نیز می‌شود. میانگین حقوق پرداختی در این حرفه 82 هزار و 962 پوند است و دامنه حقوق پرداختی در آن از 16 هزار و 959 تا 103 هزار و 871 پوند منغیر است و میانگین حقوق دریافتی در این حرفه 66 هزار و 452 دلار است.

جذاب‌ترین بخش این شغل انجام دادن کارهای جدید است.در این شغل همه چیز از نوآوری، مشتری، ارتباطات و فروش، همه و همه باهم محقق می‌شوند. اما برقراری تعادل میان خواسته‌های همه در کمپانی یکی از مهمترین دشواری‌های این حرفه است.

4- مدیریت فن‌آوری و ارتباطات

این شغل مدیریت ارتباطات راه دور و مدیریت ارشد فن‌آوری اطلاعات را نیز دربر می‌گیرد. میانگین حقوق دریافتی در این حرفه 80 هزار و 215 پوند و دامنه حقوق دریافتی در این حرفه از 24 هزار و 266 تا 83 هزار و 23 پوند متغیر است.

5- مدیر مالی مؤسسه

این حرفه مدیریت بانکی و کمپانی‌های ساخت و ساز را شامل می‌شود. میانگین حقوق دریافتی در این حرفه بدون کسری مالیات 78 هزار و 782 پوند و دامنه پرداخت حقوق آن از 24 هزار و 255 تا 102 هزار و 749 پوند متغیر است. از مزیت‌های مهم این شغل می‌توان به داشتن قدرت تغییر جهان و از نکات منفی آن نیز به کنار آمدن با هر شرایط دشواری اشاره کرد. شرایطی که در آن افراد از بانک برای منافع شخصی خود استفاده می‌کنند و دست به اقداماتی نظیر کلاهبرداری می‌زنند.

6- مدیریت روابط عمومی

مدیریت روابط عمومی مشاغلی نظیر مدیریت تبلیغات و مدیریت خبرگزاری‌ را دربر می‌گیرد. میانگین حقوق دریافتی در این شغل 77 هزار و 619 پوند و دامنه پرداخت حقوق آن نامشخص است. جذاب‌ترین بخش این شغل داشتن نبض اتفاقات در دست، بعهده گرفتن برخی نقش‌ها و همینطور سفر است. از سختی‌های این شغل می‌توان به این نکته اشاره کرد که مدیر روابط عمومی غالبا آخرین نفری است که به او مسائل گفته می‌شود و به‌عنوان فردی که حافظ اعتبار یک سازمان است به او توصیه می‌شود تا در مواقع بحرانی در آخرین لحظات به یاری مؤسسه بیاید.

7- مدیریت امور مالی

میانگین حقوق پرداختی در این شغل 76 هزار و 320 پوند و دامنه حقوق پرداختی در آن از 16 هزار و 963 تا 97 هزار و 211 پوند متغیر است. جذاب ترین بخش این شغل این است که آزادی عمل برای انجام بسیاری از تصمیمات را دارید اما سختی این شغل این است که مردم اغلب موافق بودجه‌بندی نیستند پس این شغل تقریبا شغلی ناسپاس به‌حساب می‌آید.

8- کنترل ترافیک هوایی

میانگین حقوق پرداختی در این شغل 75 هزار و 416 پوند است. دامنه حقوق پرداختی در این شغل از 54 هزار و 449 تا 84 هزار و 209 پوند متغیر است. جذاب ترین بخش این شغل بلند کردن هواپیما از روی باند است بطوری‌که در یک شیفت کاری مجوز تیک‌آف 45 تا 55 پرواز را از روی باند فرود صادر می‌کنید. اما این شغل هم سختی‌های خاص خود را دارد بطوری‌که آب و هوای نامساعد نظیر مه، برف و باد شدید وظیفه شمارا بسیار دشوار می‌کند.

9- مهندس خطوط راه‌آهن

این شغل شامل مهندسی هواپیما، کشتی و سایر حرفه‌های خدمات حمل و نقل هم می‌شود. حقوق دریافتی در این حرفه به طور میانگین 74 هزار و 402 پوند است. یکی از جذابیت‌های این شغل محقق شدن رؤیاهای کودکی است. اما از دشواری‌های این شغل می‌توان به وظایف متعدد و پیچیده مرتبط با زیرساخت‌های پروژه اشاره کرد.

10- وکیل حقوقی شرکت‌ها و کمپانی‌ها

این حرفه شامل وکالت حق مالکیت و ثبت اختراع شرکت‌ها نیز می‌شود. میانگین حقوق دریافتی در این شغل 73 هزارو 425 پوند است. از جذابیت‌های این شغل می‌توان به تنوع این حرفه با توجه به جامعه قانونی آن اشاره کرد. جمع و جور کردن خرابکاری‌های فرد دیگر و حل مشکلات سایر بخش‌ها یکی از مشکلات اساسی این شغل است که معمولا هم قدر زحمات وکلا دانسته نمی‌شود.

منبع: تابناک

اروپا: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود
ایران: موفقیت مدیر سنجیده نمیشود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است

 

  اروپا: مدیران بعضی وقتها استعفا میدهند

ایران: عشق به خدمت مانع از استعفا میشود


اروپا: افراد از مشاغل پایین شروع میکنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند
ایران: افراد مادرزادی مدیر هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت بزرگترين هاي کشور است


اروپا: برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر میگردند
ایران: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت میگردند و در صورت لزوم این پست ساخته میشود


اروپا: یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود
ایران: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده


اروپا: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت میکنند
ایران: اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مدیریت میکنند


اروپا: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی میکند و حتی ممکن است محاکمه شود
ایران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر میشود و پست مدیریت جدید میگیرد!

برچسب:, :: 19:20 :: نويسنده : سیدسجاداسبقی

روز دانشجو، روز در هم آمیختن تقوا با علم و دانش اندوزی،
بر شما دانشجوی با ایمان مسلمان گرامی باد

دانشجویان عزیز

امتحان میان ترم حقوق مالی و مالیه عمومی ساعت 18 روز پنجشنبه 93/09/06 از طریق وبسایت

http://asbaghi.ir خواهد بود

10 سوال تستی با مدت زمان 10 دقیقه خواهد بود

برای دسترسی بر روی تصویر کتاب یا لینک کلیک نمایید

موفق باشید

 

یکی از ابزارهایی که عمدتا به وسیله مدیران سنتی بکار گرفته می شود، تهدید است.  تهدید ممکن است کلامی – رفتاری و یا اداری باشد. تهدید به عدم پرداخت پاداش،  عدم پرداخت اضافه کار، کسر حقوق، اخراج، برکناری از پست و تهدیدهای مشابه.

 

عموما ما در جامعه با این مفاهیم آشنا هستیم: "گوشش رو می پیچونم"؛  . "اگر ...... بهتره سرکارش حاضر نشه"؛ اگر............... برکنارش می کنم" اخیرا و در جدیدترین تعبیر نیز  “Set is Off” اش می کنم.

 

چیزی که امروزه متداول شده و غالبا از زبان مدیران سنتی به صورت آزار دهنده ای شنیده می شود.



ادامه مطلب ...
 امروز اولین روز ماه مهر و نخستین روزی است که دانش آموزان در سال تحصیلی جدید به مدرسه می روند برخی ها هم برای اولین بار قدم در دبستان می گذارند اما تصاویری که در زیر آمده بخشی از خاطرات دهه شصتی ها و دهه پنجاهی ها است که شاید بچه مدرسه ای های امروز درکی از آن نداشته باشند.

خاطراتی آشنا به بهانه اولین روز مدرسه


ادامه مطلب ...


اغلب كارجويان براي يافتن شغل نياز به ارسال رزومه براي كارفرمايان دارند،اما آيا بايد رزومه را بدون هيچ توضيحي ارسال نمود يا اينكه بايد همراه روزمه متن ديگري هم ارسال شود ؟ پاسخ اين پرسش چنين است : كارفرما بايد بداند درچه رابطه اي شما با او مكاتبه می‌کنید ، يك كارفرما ممكن است طي روز نامه‌هاي متعددي دريافت كند و همچنين ممكن است آگهی‌های مختلف يا مشاغل مختلفي را اعلام كرده باشد بنابراين وقتي شما ازاودرخواست شغل می‌نمایید بايد به طور واضح و مشخص علت ارسال درخواست خود را ذكرنماييد. نامه درخواست شغل، تقاضا نامه شغل، «نامه پوششي» يا هر عنواني كه به اين درخواست می‌دهید مكاتبه اي ضروري با كارفرماست كه همراه با رزومه يا خلاصه مشخصات وسوابق ارسال می‌شود و معمولاً شامل قسمت‌ های ذيل است :

■ بخش‌های نامه درخواست شغل

الف – عنوان نامه كه در صورت آشنايي با او شامل نام فرد و يا عنوان اداري می‌گردد و در صورت ندانستن نام فرد يا عدم آشنايي تنها به عنوان اداري اكتفا می‌گردد.

ب – در پارگراف اول كه علت نوشتن نامه دقیقاً مشخص می‌شود به طور مثال اگر ارسال رزومـــــه به دنبال درج آگهي بوده تاريخ و عنوان آگهي و شغلي كه براي آن درخواست داده می‌شود بايد در این بخش مورد اشاره قرار گیـــرد و در صورتی که به دنبال مذاكره يا معرفي خاصي نويسنده به كارفرما معرفي شده باشد بايد به اين مطلب در پاراگراف اشاره شود.

ج –پاراگراف دوم كه معرفي خودتان به طور خيلي مختصر، اشاره به رزومه ارسالي و درخواست شغـــل مورد نظراست.

د- پاراگراف سوم كه درخواست زماني براي ديدار و گفت‌وگوي رودررو است.

و- در پایان نيز نام و نام خانوادگي و امضاي نويسنده درج می‌شود.

 

در نوشتن درخواست شغل يا نامه پوشش موارد ذيل را رعايت کنید:

1- از املای صحیح نام مدیر در عنوان نامــــــه مورد نـــظر مطمئن شوید.

2- بهترین تجربه‌ها و تحصیلات خود را که با جایگاه مورد نظر مرتبط باشد درپاراگرف دوم بیان نمایید.

3- نمونه های خاص و البته قابل توجهی از دستاوردها و قابلیت‌های خود بیان کنید، در این رابطه می‌توانید به صورت مختصر و مفید شرایـــــــط و نحوه عملکرد خود برای بهبود و ارتقاء شرایط را نیز شرح دهید دقت نمایید از توضیح طولانی اجتناب کنید.

4- از لحن و گفتار حرفه‌ای و مثبت استفاده نمایید. بکار بردن لحن منفی و نامناسب موجب می‌گردد تقاضانامه و رزومه کاری مستقیم دور انداخته شوند. خوش بین باشید، اما اغراق و زیاده‌روی نکنید.

5- واضح و روان بنویسید، استفاده از جملات پیچیده کمکی به شما نخواهند کرد و در نهایـــــت به مصاحبه دعوت نخواهید شد. انتخاب کلمات مناسب مهم است .اگر توانایی و استعداد خوبی در نوشتن ندارید بهتر است از فرد دیگری برای این کار کمک بگیرید.

5- نامه بايد مختصر و كوتاه باشد و كارفرمـــــا را به خواندن روزمه است ترغيب نمايد تا كارفرما بايد درك كند كه چگونه مهارت‌ها و تجربه های شما در جهت رفع نیازهای کارفرما موثر واقع گردد.

6- بارها شنیده‌اید اما باز هم تکرار می‌کنم. هرگز تقاضانامه ای که غلط املایی یا اشکال نگارشی و دستوری داشته باشد را ارسال نکنید.

چه نکاتی را نباید انجام داد:

1- تعریف و تمجید بیجا و بی مورد در مورد شرکت استخدام كننده ممنوع! هدف از نوشتن و ارسال تقاضانامه و رزومه بیان و شرح مهارت‌هایی است که می‌تواند برای شرکت مفید باشد لذا باید خود را معرفی نمایید نه آنکه برای مدیری که خود صاحب و باخبر از شرکت است همان شرکت را شرح دهید.

2- استفاده از نوشتن متن و کلمات مبهم، خودداري كنيد.

3- اغراق و زیاده‌روی در شرح و بیان مطالب اصلاً پسندیده نیست. همانطور که پیش از این نیز بدان اشاره شد اغراق می‌تواند نوعی توهین به طرف مقابل تلقی گردد.

4- مدیران استخدام کننده باید دلیل کافی برای خواندن رزومه شما داشته باشند، در واقع نباید این‌گونه جلوه نماید که آنان با خواندن تقاضانامه وقت خود را هدر می‌دهند. زمینه مناسبی فراهم آورید تا مشتاق خواندن رزومه‌تان شوند: لحن و طرز بیان مؤدبانه، قابلیت‌ها و ویژگی‌های منحصر به فرد شما را بشناسند، و از همه مهم‌تر در انتخاب کلمه، دستور زبان، نقطه گذاری، و املای کلمات دقت لازم را به خرج دهید. در یک تقاضانامه هیچ گاه نباید از لحن و گفتار همراه با شوخی استفاده نمایید.

5- نامه درخواست شغل همچون رزومه بايد در کاغذ مناسب با ابعاد مناسب نوشته شود و حتی‌المقدور از تايپ براي تهيه آن استفاده شود .

6- كاغذهاي فانتزي نظيركاغذ ابروبـــــــاد را مورد استفاده قرارندهيد.

7- ازكاربرد قلم‌های رنگي و به خصوص رنگ‌های زننده خوددداري كنيد.

طی کردن راهی که هزار فرسنگ است، با برداشتن اولین قدم آغاز می‌شود!

تا چه اندازه ای در کار و فعالیت خود موفق هستید و چه برنامه ای را برای آینده شغلی و تحصیلی خود در نظر گرفته‌اید؟ مهم‌ترین مشوقان شما در کار و تحصیل چه کسانی هستند و چه راهبردی برای مواجهه با مشکلات دارید؟ استرس چه نقش و جایگاهی در روند برنامه کاری و تحصیلی شما دارد و از چه راهکارها، ترفندها و الگوهایی برای برطرف کردن و غلبه بر آن استفاده می‌کنید؟

 



ادامه مطلب ...

پرتال امام خمینی(س)؛ حضرت امام خمینی(س) با وجود مسئولیت ها و وظایف سنگین رهبری حکومت اسلامی، توجه ویژه ای نیز به انجام آداب شرعی و مستحبی داشتند. از جمله در ماه مبارک رمضان که بخش زیادی از اوقاتشان را به خواندن نماز و قرائت قرآن می گذرانیدند. علاوه بر این ایشان می کوشیدند که تا حد امکان در این ماه با ساده زیستی و قناعت مفهوم واقعی روزه داری و امساک را رعایت کنند. روایت برخی از نزدیکان حضرت امام درباره چگونگی روزه گرفتن و افطار ایشان، دلیل خوبی این این مدعاست: 

  



ادامه مطلب ...

از مدير موفقي پرسيدند: "راز موفقيت شما چه بود؟" گفت: «دو كلمه» است.
- آن چيست؟
- «تصميم‌هاي درست»
- و شما چگونه تصميم هاي درست گرفتيد؟
- پاسخ «يك كلمه» است!
- آن چيست؟
- «تجربه»
- و شما چگونه تجربه اندوزي كرديد؟
- پاسخ «دو كلمه» است!
- آن چيست؟
- «تصميم هاي اشتباه»

مدیر یک شرکت نرم‌افزاری، که نرم‌افزارهای متعدد در حوزه‌ی حسابداری و امور مالی تولید می‌کند، به یک شرکت فعال در حوزه‌ی سرمایه‌گذاری در بورس دعوت می‌شود. نظم شرکت عالی است.

همه لباس‌های رسمی پوشیده‌اند. میزها مرتب است. چند صفحه‌ی نمایش بزرگ روی دیوار است که آخرین ارزش چند سبد سهام مهم را نمایش می‌دهد. ساعت کاری دقیقاً در لحظه‌ای خاص شروع می‌شود و همه پشت میزها حاضر هستند. نظمی آهنین در شرکت برقرار است و گردش مالی چند ده میلیاردی برای همه‌ی کارکنان عادی است.

او به شرکت خود باز می‌گردد و هر لحظه شرایط موجود، او را بیشتر از قبل دلزده و دلسرد می‌کند. برنامه‌نویس‌هایی که با ظاهر غیررسمی و بعضاً نامرتب سر کار آمده‌اند. هر کدام به هزار شکل مدعی هستند و حرف مدیر خود را به سادگی نمی‌پذیرند. دیر می‌آید. زود می‌روند. بعضی وقتها خیلی دیر می‌روند. نه تنها تلویزیونی روی دیوار نیست که پیشرفت لحظه‌ای کارها را نشان دهد، هر یک از پروژه‌ها با انواع سختی‌ها و تاخیر‌ها روبروست.
مدیر شرکت نرم‌افزاری، تصمیم می‌گیرد،‌ فرهنگ شرکت و رفتار مدیریتی خود را با کارکنان اصلاح کند!

***

آیا به تفاوت «نقاب» و «لباس» توجه کرده‌اید؟ نقاب را بر روی چهره می‌گذاری و مهم نیست که همخوانی آن با چهره‌ات چقدر است. هر نقابی را بر هر چهره‌ای می‌توان گذاشت. کافی است که فرد، نقابش را دوست داشته باشد.

اما انتخاب لباس، تنها بحث سلیقه نیست. ممکن است کسی لباسی را دوست داشته باشد، اما لباس اندازه‌ی او نباشد. یا به تن او خوب ننشیند.
یکی از اشتباهات رایج در حوزه‌ی مدیریت،‌ این است که ما سبک مدیریتی را از شرکت دیگری، از کشور دیگری، از فرد دیگری، اقتباس می‌کنیم و تلاش می‌کنیم آن سبک را در سازمان و صنعت خود اجرا کنیم.

شاید به نظر این مسئله بدیهی بیاید اما بیایید با خودمان فکر کنیم:
چقدر پیش آمده که الگوهای سایر شرکت‌ها و سازمانها، بدون بررسی و تحلیل به داخل سازمان ما تزریق شده و گرفتاری ایجاد کرده است؟
چقدر پیش آمده که مشاوران استقرار سیستم‌های مدیریت کیفیت (مثلاً ایزو) تلاش کرده‌اند همان لباس فرایندی که بر تن مشتری قبلی کرده‌اند را با کمتری تغییرات بر تن سازمان ما بپوشانند؟

چقدر پیش آمده که تبلیغ خلاقانه‌ی زیبایی که در کشور دیگری درست شده، الهام بخش تبلیغ‌های ما قرار گرفته و تبلیغ خوب و زیبا اما بی‌نتیجه‌ای تولید شده است؟

چقدر اتفاق می‌افتد که مدیر مالی یک شرکت با توان و تخصص بالا،‌ وارد سازمان دیگری می‌شود و همه از ناتوانی و سردرگمی‌ها و سیاست‌های نادرست او تعجب می‌کنند؟

مدت‌هاست واژه‌ی «اقتضا» و «مدیریت اقتضایی» جایگاه ویژه را در حوزه‌ی مدیریت و فرهنگ به خود اختصاص داده است.
باید دقت کنیم که «لباس» و «نقاب» را جابجا نگیریم.

يكي از اساتيد دانشگاه ميگفت در دوره تحصيلاتم در آمريكا
در يك كار گروهي با يك دختر آمريكايي به نام كاترينا وهمينطور فيليپ، كه نميشناختمش همگروه شدم.
از كاترينا پرسيدم فيليپ رو ميشناسي !. ؟
كاترينا گفت آره، همون پسري كه موهاي بلوند قشنگي داره
و رديف جلو ميشينه ! گفتم نميدونم كيو ميگي !
گفت همون پسر خوش تيپ كه معمولا پيراهن و شلوار روشن شيكي تنش ميكنه !
گفتم نميدونم منظورت كيه؟ 
گفت همون پسري كه كيف و كفشش هميشه با هم سته !
بازم نفهميدم منظورش كي بود !
كاترينا تون صداشو يكم پايين آورد و گفت فيليپ ديگه، همون پسر مهربوني كه روي ويلچير ميشينه...
اين بار دقيقا فهميدم كيو ميگه ولي به طرز غير قابل باوري رفتم تو فكر...
آدم چقدر بايد نگاهش به اطراف مثبت باشه
كه بتونه از ويژگي هاي منفي و نقص ها چشم پوشي كنه...
چقدر خوبه مثبت ديدن اگر كاترينا از من در مورد فيليپ ميپرسيد چي ميگفتم ؟
حتما سريع ميگفتم همون معلوله ديگه !!
وقتي نگاه كاترينا رو با ديد خودم مقايسه كردم خيلي خجالت كشيدم ...
چقدر عالي ميشه اگه ويژگي هاي مثبت افراد رو بيشتر ببينيم و بتونيم از نقص هاشون چشم پوشي كنيم..

 

کارت پستال عید مبعث,کارت پستال روز عید مبعث

 اعمال روز عید مبعث


برای روز عید مبعث  چند  عمل ذکر شده است:

روزه روز عید مبعث یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد و روزه این روز برابر است با روزه هفتاد سال است.

غسل، بسیار صلوات فرستادن و زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین از جمله اعمالی است که برای روز عید مبعث ذکر شده است.

 اردبیلی ها همه ساله جشن روز مبعث را در اماکن مذهبی مساجد و حسینیه ها برگزار می کنند و با آذین بندی و چراغانی خیابانها ،معابر، مساجد و شرکت در مراسم این روز سالروز بعثت پیامبر بزرگوار اسلام را گرامی می دارند.

چه واژه ی غریبیست پدر…

برای من که چند ماهی است از داشتنت محروم شدم

تقدیم به پدرانیکه بین ما نیستند

اس ام اس روز مرد, پیامک روز پدر, ولادت امام علی (ع) مبارک

منظور از فرهنگ طبق نظر لووی عبارت از مجموعه چیزهایی است كه فرد از جامعه خود كسب می كند یعنی باورها، رسوم، عادات. جرالد می یر نیز توسعه اقتصادی را اینگونه تعریف كرده است : توسعه اقتصادی عبارت است از فرآیندی كه بموجب آن درآمد واقعی سرانه در یك كشور و در دورانی طویل المدت افزایش می یابد. حال اقتصاد و فرهنگ؛ یکی از تیزهوشانه‌ترین انتخاب‌هایی که ممکن است. در جهان سوم دیریست که این دو واژه در مفهوم و عملکرد از هم متنافرند. در جهانی که «فرهنگ» را فراموش کرده، اقتصاد از فرهنگ گریزان به سوی دیگر رفته است. فرهنگمندان که خود جامعه را ساخته‌اند از اقتصاد آن محروم‌اند و گاه کم فرهنگان تا حداشباع از آن بهره‌مند. به همین دلیل است که دستمزد یک فصل فلان فوتبالیستِ از دستمزد یک عمر استاد دانشگاه بیشتر است. چرا که در دنیای بی فرهنگی آنکه از اقتصاد بهره‌مند است با «پا» می‌اندیشد و دیگری که از اقتصاد جامعه بهره‌ای ندارد با «سر»، قضیه برعکس است.

«فرهنگ» و «اقتصاد» به اندازه طول قد آدمی از هم فاصله دارند و ذهنی اندیشمند می‌خواهد که در جهان سوم این دو را به هم نزدیک کند و سال را سال «اقتصاد و فرهنگ » بنامد.

اکنون بر دوش ما است که این وظیفه را به انجام رسانده و به آن جامه عمل بپوشانیم؛ به ویژه به دوش ما اهل دانشگاهی و رسانه‌ای هاست که به نوعی خود را صاحب اندیشه می‌نامیم و این وظیفه برای ما سنگین‌تر است. ما وارثان کسانی هستیم که اندیشه را در دنیا پراکندند اما دیگران سود آن را بردند، چرا که اندیشه را به مکانیزم اقتصادی در آورده و دنیا را گرفتند و ما صاحبان واقعی اندیشه در همان «فرهنگ» باقی ماندیم و اقتصاد را در بی‌فرهنگی جستجو کردیم. حال می‌بایست این اشتباه تاریخی را جبران کرده و اقتصاد معیشتی مردم را نه در نفت که در صنعت گردشگری و فرهنگ بیابیم.

untitled.jpg

اقتصاد و فرهنگ در کجا جمع می‌شوند؟

خیلی دور نیست، در همین نزدیکی است. کافیست چشم‌هایمان را کمی بشوئیم و جور دیگر ببینیم. کمی اندیشه می‌گوید که ما سال‌هاست در مرحله فرهنگ باقی مانده و دیگران با استفاده از فرهنگِ ما به اقتصاد رسیده‌اند. جاذبه های تاریخی مانند منار شمس تبریزی؛ مسجد مطلب خان؛ دروازه سنگی و یا صنایع دستی همچون فرش خوی كه روی هم رفته از تاریخ این شهر تاریخی حكایت دارد و سال هاست که با دیدن آن ها در آن خیره می‌مانیم، اما یک اروپایی با دیدن آن ذهنش مثل ماشین حساب به کار می‌افتد که «چگونه می‌توان از این زیبایی پول درآورد» ما مدت ها است که منظره دره قریس یا کوه اورین و آبشاد بدلان را دیده ایم، قرن‌هاست که در وصف زیبایی طبیعت شعر سروده‌ایم اما دیگران کم تر از قرنی است که از اینها پول درآورده و اقتصاد مردم خود را سر و سامان داده‌اند. آن‌ها اندیشیدند که در کجا «فرهنگ و اقتصاد» را با هم آشتی دهند، دریافتند که ذهن تشنه بشر برای شناختن «دیگران» تا چه حد آمادگی و پویایی دارد و برای این پویایی هزینه می‌کند تا برود و ببیند که دیگران چگونه می‌زیند، اصلا کی هستند؟ چه فرهنگی دارند؟ چگونه می‌اندیشند؟ چه تاریخ و چه جفرافیایی دارند؟، چه یادمان‌هایی دارند و این چنین شد که «صنعت توریسم» را پدید آوردند؛ تا «فرهنگ» را به «اقتصاد» پیوند دهند و انصافا هم خوب پیوند دادند و خوب هم پول درآوردند. با استفاده از «سفر» که نیاز فطری بشر بوده و هست صنعتی پدید آوردند با عنوان «صنعت توریسم» یعنی میعادگاه بی تردید «فرهنگ و اقتصاد».

صنعت توریسم

وقتی‌که اروپایی‌ها فهمیدند که علاوه بر نفت، گاز، کائوچو و الماسِ دیگران، می‌توان از فرهنگ آنان نیز پول درآورد، حدود صدسال پیش بود. ابتدا کسی توریسم را جدی نمی‌گرفت. پس از جنگ دوم جهانی، صنایع باقی‌مانده از جنگ به تدریج قوت گرفت، به ویژه ماشین‌سازی. کمپانی‌های آمریکایی و اروپایی دیوانه‌وار شروع به تولید اتومبیل کردند. گویی جهان، جنون اتومبیل گرفته بود. آنقدر ساختند تا درماندند. برای حرکت دادن این همه ماشین احتیاج به سوخت داشتند.

صنعت نفت هرچه بیشتر قوت پیدا کرد. هفت خواهران نفتی پدید آمدند و صنعت نفت و ماشین پس از تجارت‌های ممنوع نظیر اسلحه و مواد مخدر هم‌پای هم بزرگترین تجارت‌های جهان شدند، توریسم نیز به آرامی پیش می‌آمد. زمانی که اقتصاد آن به نفت و اتومبیل نزدیک شد، آرام آرام جهان به آن توجه کرد و صنعت توریسم را جدی گرفت؛ تا جاییکه با ماشین و نفت پا به پا شد.

این اتفاق در سال دوهزار افتاد. پس از آن، گردشگری همه را شگفت زده کرد و اکنون با سالیانه دو هزار میلیارد دلار (2000.000.000.000) بزرگترین صنعت قانونی دنیاست. صنعتی که به جای ماشین به نیروی انسانی تکیه دارد، پتانسیلی که کشور ما بسیار دارد.

ما کجای کاریم؟

یونسکو گفته است که « ایران از نظر داشته‌های تاریخی جزو ده کشور اول دنیاست». در ایران بیش از یک میلیون اثر و یادمان تاریخی داریم که اکثر آنها به اندازه کافی معرفی نشده‌اند؛ با وجود این گردشگران تمامی جهان علاقمند به بازدید از آن‌ها هستند. طبیعت شناسان می‌گویند که طبیعت ایران بی هیچ تردیدی جزو سه طبیعت غنی کشورهای جهان است که با درنظر گرفتن تنوع شگفت انگیز طبیعت، دشت‌ها، کویرها، بیابان‌ها، جنگل‌ها، کوهستان‌ها، تالاب‌ها دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و دریاها می‌تواند ادعایی قابل قبول باشد. اما این، همه داشته‌های ما نیست.

صنعت گردشگری نه بر ماشین که بر نیروی انسانی استوار است و کشور ما به عنوان جوان‌ترین کشور دنیا و با داشتن جوانانی به شدت با استعداد از نیرویی شگرف برای این صنعت برخوردار است، اما متاسفانه تا به امروز فقط حرف زده و شعار داده‌ایم. پیش از انقلاب چیزی به نام «صنعت توریسم» نداشتیم. تنها در زمینه شکار برادر شاه و دو سه آمریکایی شرکتی درست کرده بودند که تا زمان انقلاب سرانجامی نداشت. پس از کش و قوس‌های اول انقلاب و پس از جنگ، ایران هم به آرامی به گردشگری توجه نشان داد.

دقیقاً از سال 1369 یعنی بیست و سه سال پیش، نخستین شرکت‌های گردشگری زیر نظر معاونت ارشاد شروع به کار کردند. سپس سه سازمان گردشگری، صنایع دستی و میراث فرهنگی ادغامی بی معنی داشتند و جایگاه آن تا معاونت ریاست جمهوری بالا رفت. اما بی هیچ رودربایستی همه مسوولان از صدر تا ذیل آمدند، شعار دادند، حرف زدند و حرف زدند و رفتند.

کسی آمد و گفت که هزار هتل می‌سازد، خندیدیم !! او یا نمی‌دانست که هزار چند است و یا نمی‌دانست که اصولا هتل چیست؟! طبق معمول گذشت و فراموش کردیم، تا که دیگری آمد و مولود ناشناخته‌ای به نام «نفرسفر» را به دنیا آورد و گفت که نوروز امسال «آن سال» نود میلیون «نفر-سفر» داشته‌ایم! هیچکس نفهمید که این نفر-سفر که بود، از کجا آمد و به کجا رفت.

دو با جناق با هم برای سفر نوروزی نقشه می‌کشند، دو عیالشان را برمی‌دارند و با حسن و اکبر و جمشید و سارا به دو پرایدشان سوار می‌شوند. دو چادر سفری و دو گاز پیک نیک برمی‌دارند و یک قابلمه سبزی پلو با کوکو سبزی که مادر زن مشترکشان پخته، پس مادر زن مشترک را نیز برمی‌دارند و می‌زنند به جاده؛ واقعا این سفر چه ربطی به نفر-سفر، صنعت توریسم و اصولا گردشگری سازمان میراث فرهنگی دارد معلوم نیست.

حال با نامگذاری هوشمندانه سال 93 به سال فرهنگ و اقتصاد میدانی فراهم شده است که اینک صاحبان فرهنگ و اندیشه می‌بایست در راه اقتصاد گام بردارند. والله که اگر درست اندیشیده شود با توجه به داشته‌ها و پتانسیل‌های کشورمان همین «صنعت گردشگری» سبد کالا را از دست خانواده‌های ایرانی خواهد گرفت؛ چراکه در هر خانه ایرانی حتما جوانی یافت می‌شود که به جای ایستادن در صف سبدهای یارانه‌ای در صنعت گردشگری مشغول شود. اما به شرط دوری از شعار و به کار گرفتن شعور و اعمال مدیریت درست به دست مدیران درست و اندیشمند.

گردشگری شهری نمونه ای از پیوند دو مفهوم اقتصاد و فرهنگ بوده و می توان توسعه متقابل هر یک را با رشد شاخصه های دیگری، به دست آورد. حال مدیران شهری و گردشگری با توجه به جاذبه های متنوع فرهنگی و تاریخی شهر خوی، باید امکانات و زیرساخت های میزبانی از مسافران و گردشگران، به عنوان یک اصل مهم در بخش های مختلف مدیریت شهری، تلقی شود. در فرصت باقی مانده تا آغاز تابستان، باید با اولویت بندی پروژه ها، زمینه لازم را جهت ارایه خدمات گردشگری و زیباسازی جلوه های شهری ایجاد نمود، که همچنان از نظر اینجانب بعید به نظر میرسد.

امروز مدیران شهری باید بدانند که بدون برنامه‌ریزی‌های فرهنگی و اقتصادی کارها چندان پیش نخواهد رفت و بایستی به پیروی از رهنمودهای مقام معظم رهبری مباحث فرهنگی را در سرلوحه کار خود قرار دهیم و به شدت از برخورد تبلیغی و شعارزدگی با این موضوع پرهیز نمایند. اغلب مشکلات و معضلات کالبدی و اجتماعی شهر خوی در کاستی‌های فرهنگی ریشه دارد و بایستی همه با هم با یک عزم همگانی بیش از پیش بر روی مسائل فرهنگی در این شهر تمرکز نماییم.

افزايش مشاركت‌هاي عمومي و اجراي طرح‌هاي ضربتي و بسيجي‌وار را مصداق اجرايي عزم ملي و مديريت جهادي میباشد بايستي باورمان شود كه مي‌شود و مي‌توانيم و به همین دلیل ادبيات "نخواستن و نتوانستن" را حذف كنيم تا بتوانیم به قله بلند اهدافمان در اقتصاد، فرهنگ و گردشگری برسیم

میر سجاد اسبقی- کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی

پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست.

دعای تحویل سال فراموش نشود ! این دعا مضمون خوب و سازنده ای دارد.

یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الاْبْصارِ، یا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ، یا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَالاْحْوالِ، حَوِّلْ حالَنا إلى اَحْسَنِ الْحالِ. اى کسى که تحوّل دل‌ها و گردش چشم‌ها در دست توست. اى تدبیر کننده شب و روز و اى تغییر دهنده سال و حال، حال ما را به بهترین حال، تغییر ده!

راه های متفاوتی برای جلب توجه مشتریان وجود دارد که استفاده از هر کدام از این راه ها تابع عوامل متفاوتی است. در گام اول باید بررسی کنید که چه فاکتورهایی محیط کار شما را از محیط های مشابه متمایز می سازد. آیا محیط کار شما به خاطر نوع دکوراسیون محیط سردی است؟ در این صورت سعی کنید فضای کاری خود را به شکلی طراحی کنید که برای مشتری تازگی داشته باشد و علاوه بر آن مشتری در آن احساس راحتی نیز بکند، با پخش موزیک های مرتبط با کار خود به آن جان دهید.

نکته دیگری که بسیار دارای اهمیت است محل قرار گیری دفتر مرکزی یا دفتر فروش شما است. تا جایی که برایتان مقدور است سعی کنید مکانی که برای استقرار دفترتان انتخاب می کنید متناسب با نوع مشتریانتان، مکانی در دسترس و مناسب باشد. برای مثال اگر کار کار شما فروش لباس است، خیلی بی معنی است که در جایی که بورس لوازم اداری است مغازه بزنید.

در زمینه بازاریابی محصولتان همواره به یاد داشته باشید وقتی شما برای یک بار توانستید فروش خود را بالا ببرید کم کم در این زمینه دارای مهارت خواهید شد. برای شروع تبلیغ کار خود می توانید از پخش تراکت استفاده کنید. اگر این روش، روشی قدیمی محسوب می شود اما هنوز هم راه هایی برای متمایز کردن تراکت محصولتان با سایر محصولات وجود دارد. با خلاقیتی که در این زمینه به کار می برید هنوز هم این روش موفقیت آمیز خواهد بود.

نکته دیگر در رابطه با پخش تراکت است، شما باید تبلیغاتتان را در زمان و مکان مناسبی انجام دهید، به طوری که شانس قرارگیری در مشتریان هدفتان بالا باشد. برای مثال اگر شما فروشگاه کتاب های کمک درسی دارید، مدارس و دانشگاه ها خصوصا در زمان امتحانات مکان و زمان مناسبی برای تبلیغات در این زمینه خواهد بود.  

از راه های دیگر تبلیغات، فعالیت در شبکه های اجتماعی و تبلیغات چهره به چهره است که تاثیر بالایی در جذب مشتریان دارد، زیرا وقتی محصولات خود را برای افراد به صورت حضوری معرفی می کنید، اعتماد فرد به شما خیلی بیشتر خواهد بود.

در روند فروش سعی کنید نظم داشته باشید، برای کارهای فوق العاده ای که در حین فروش برای ایجاد انگیزه در مشتریانتان می خواهید انجام دهید زمان مشخصی قرار دهید و به زمان بندی خود اهمیت دهید. برای مثال در زمان های مشخصی به مشتریان تخفیف بدهید و فروش با شرایط را قرار دهید. این نظم کاری به مشتریان انگیزه می دهد که فروشگاه شما را به عنوان یک فروشگاه پیشرو در امر فروش بشناسند

نکاتی که افراد بانفوذ خوب می دانند

۱- آن ها سخنران های عمومی فوق العاده ای هستند

قدرت نفوذ در افراد می تواند موجب برقراری ارتباط بین ایده ها و مبدل ساختن آن به ایده هایی ماندگار شود. برای بسیاری از افراد بانفوذ، سخنرانی های عمومی بهترین راه برای انجام رساندن این هدف است.



ادامه مطلب ...
برچسب:, :: 21:52 :: نويسنده : سیدسجاداسبقی

بدین وسیله از کلیه همکاران محترم،دوستان و دانشجویان عزیز که در مصیبت درگذشت پدر اینجانب( میر هوشمند اسبقی) با حضور خود در مراسم تشییع، تدفین و ختم شرکت نموده و یا با تلفن ، ایمیل ارسال گل و متن تسلیت ابراز همدردی کردند نهایت تشکر و قدردانی را دارم. از این که نتوانسته ام حضوراً پاسخگوی محبت های شما عزیزان باشم، پوزش می طلبم.

از خداوند منان برای همگی سلامتی همراه باسعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی آرزو می کنم و امیدوارم بتوانم در شادیهایتان جبران لطف و محبت همه شما سروران عزیز را بنمایم.

         

                                                                                               با احترام میر سجاد اسبقی

خدمتگزار یا منتگزار؟

هیچوقت اشتباه نکنیم .

اینکه کسی بنا بـه دلایل مختلف مثـل انجام کاری خیرخواهانه و یا حل کردن مشکل دیگران و از این دست کارها بر سر مردم منـت میگذاره به اندازه کافی حال آدم رو بـد میکنه. امـا اینکه کسی بابت شغل و منبع درآمد خودش در حال منت گذاشتن بر سر دیگران باشه واقعا اعجاب آوره! بارها در رسانه های مختـلف با مصاحبه هایی از این دست روبرو شدم و یا حتی در حین صحبت در جمع اقوام و آشنایان و دوستان دیدم کـه عده ای تاکیـد دارن یک عمـر ((خدمت بـه جامعه)) کردن و بابـت شغلی کـه دارن بـه نوعی طلبکار هستن و یا لااقـل تصـور میکنـن بواسطـه شغلی کـه دارن نسبت به دیگر مـردم جامعه میبایست احترام بیشتری بـه اونـها گذاشته بشه!... برخی از پزشکان و افـرادی کـه در بیمارستان کار میکنـن، برخی از معلمیـن و فرهنگیان، برخی از پرسنـل سازمان آتـش نـشانی یا نیروی انتـظامی، حتی بـرخی از هنرمنـدان و یا خیلی افـراد دیگر در شغلهای مختلف کـه بعضا دچار توهـم خاص بودن، زحمتکش تر بودن و قابل احترام تر بودن هستن. شخصا از هر طرف که به قضیه نگاه میکنم میبینـم برای انتخاب یک شغل از سوی هر فرد چند دلیل

بیشتر وجود نداره:

1ـ دلیل اول ایـن هست کـه تـو مجبور شدی اون شغـل رو انتـخاب کنی. این اجبار در انتـخاب شغل میتونه دلایل مختلفی داشته باشه.از جمله این که تو آدم بی عرضه ای بودی و فقط اون کار ازت بر میومده یا اینکه این یک شغل خانوادگی بوده و خانواده مجبورت کردن به این کار تن بدی و یا ده ها علت دیگر که تو رو وادار به انتخاب این شغل کرده.

2ـ دلیل دوم اینکه تو فقط به خاطر کسب درآمد و منافع اقتصادی این شغل رو انتخاب کردی.

3ـ دلیل سوم میتونـه این باشه کـه تو بـه خاطر علاقه و عشقی کـه بـه این کار داری ایـن شغل رو انتخاب کرده باشی.

4ـ دلیل چهارم میتونه تلفیقی از سه دلیل قبلی به همراه علاقه به خدمت هم باشه!

با این حال هیـچ یـک از این دلایل ( حتی گزینـه سوم) نمیتونـه توجیهی بـرای منـت گذاشتن بر سر دیگران باشه. چرا که حتی اگر تو صرفا به دلیل مـورد سوم حرفه خودت رو انتخاب کردی باز هم این انتخاب دلیلی شخصی داشته و اگرچه نه بر اساس منافع مادی اما بر اساس منافع معنوی خودت بوده.پس بهتره دهنت رو ببندی و همچنان از محل خدمتت به جامعه ارتزاق کنی!

***
البته دلیل پنجمی هم وجود داره که جزو موارد نادر هست. اینکه تو شغلی رو انتخاب میکنی که نه مجبور هستی انتخابش کنی، نه نیاز مادی بهش داری و نـه حتی عشق و علاقه ای بهش داری و فقط و فقط به خاطر خدمت بـه دیگران و انـجام وظیفه انسانی خودت در قـبال دیـگران این شغل رو انتخاب کردی و سختی ها رو بـه جان خریدی... بـه نـظرم در این مـورد هم شاید بـد نباشه اگر کار خوب خودت رو بـه بستن دهانت مزین کنی! و با توقع عزت و احترام بیشتر داشتن و منت گذاشتن بر سر دیگران عمل خوب خودت رو به گند نکشی و سر ما رو هم به درد نیاری!

شهادت ثامن الحجج حضرت امام علي بن موسي الرضا(ع) تسليت باد


اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي...
اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ.

بازاریابی استراتژیک

ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی می‌کرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست می‌انداختند. دو سکه به او نشان می‌دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می‌آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملا نصرالدین را آنطور دست می‌انداختند٬ ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می‌آید و هم دیگر دستت نمی‌اندازند.

ملا نصرالدین پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمی‌دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن‌هایم. شما نمی‌دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده‌ام.

شرح حکایت ۱ (دیدگاه بازاریابی استراتژیک)
ملا نصرالدین با بهره‌گیری از استراتژی ترکیبی بازاریابی، قیمت کم‌تر و ترویج، کسب و کار «گدایی» خود را رونق می‌بخشد. او از یک طرف هزینه کمتری به مردم تحمیل می‌کند و از طرف دیگر مردم را تشویق می‌کند که به او پول بدهند .
«اگر کاری که می کنی٬ هوشمندانه باشد٬ هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند.»

شرح حکایت ۲ (دیدگاه سیستمی اجتماعی)
ملا نصرالدین درک درستی از باورهای اجتماعی مردم داشته است. او به خوبی می دانسته که گداها از نظر مردم آدم های احمقی هستند. او می دانسته که مردم، گدایی – یعنی از دست رنج دیگران نان خوردن را دوست ندارند و تحقیر می کنند. در واقع ملانصرالدین با تایید باور مردم به شیوه خود، فرصت دریافت پولی را بدست می آورده است.

«اگر بتوانی باورهای مردم را تایید کنی آنها احتمالا به تو کمک خواهند کرد. »

شهردار جدید خوی - آری فعلا حمایت، به جای انتقاد

امروز  و فرداست که شهردار  جدید شهرمان جناب  آقای  مهندس محبوب تیزپاز  کلید شهر را در  دست خواهد گرفت و انشاء الله با درایت و قدرت امورات این شهر  با مسائل پر  پیچ و خم  اما با پتانسیل بالا را به پیش  برد . شهردار  جدید انشالله با حمایت مسئولین به زودی حکمش  را خواهد گرفت  و همین روزهاست که بیاید  ولی  نمی  دانم چرا عده ای  از  همشهریان عزیز، دست از  افکار  خود بر نمی  دارند . بالاخره هم موافق و هم مخالف هر  دو محترمند و باید به اندیشه آنها احترام گذاشت . اما  چیزی  که شهر  در  این برهه می  طلبد اتحاد  است و اتحاد و اتحاد . البته منظور آن اتحاد نگه داشتن حال و هوای پست و میز صندلی هم نیست !

وحدت کلمه چیزی  است که در  این روزها برای  شهر  مان الزامی  است .

در  حالی  که شهردارمان  همین روزها می  آید  مخالفت با او و راه انداختن بحث بومی  و غیر بومی، چسبیده به برخی، یا حمایت بعضی، دردی  از  شهر  دوا نمی  کند  و  این کار  در  واقع تهیه مهمات برای  دشمن است .

 در اصل انتقاد حق  مردم است ولی  فعلا برای  انتقاد زود است . 

باید بجای  مخالفت  دستمان را دست ایشان گذاشته و همگی  با هم مشکلات خوی عزیزمان را یکی  پس  از  دیگری از  پیش  رو  برداریم .

با کمی  فکر   و تامل و مقایسه می  توان به محبوب تیزپاز خوش  بین بود، عملکرد شهردارهای بومی  خوی  یادمان هست ؟؟؟؟؟؟ فکر  می   کنم همه غیر بومی ها 6 سال شهردار  نبودند در  حالی  که همشهری  عزیزمان 6 سال فرصت داشته

این مقال جای  اتحاد و همدلی  است و چون علاقه  شهردار سابق و معاونینش را نسبت به شهرمان ندیده ام و لی خودشان گفته اند که دارند لذا از  ایشان و یاران وی نیز می  خواهم  هر  کمکی  از  دستشان بر می آید برای خوی عزیزمان انجام دهند . هم اکنون باید اعضای دوره چهارم شوراهای اسلامی با عملکرد خویش تلاش کنند تا با سپری شدن چهار سال دوره خدمت ،و نداشتن برنامه مردم از آنان روی گردان نشوند.

قابل ذکر است خدمات شهرداری ها را که هر روز شهروندان آن را لمس می کنند ، شهروندی که در شهر زندگی می کند با گذر از نقاط شهری خدمات شهرداری را احساس میکند و از خدمات و تغییرات انجام گرفته لذت می برد.

به نظرم حال زمان اعلام مخالفت نیست بلکه زمان ارائه طرح ها و فکر  ها به شهردار  جدید و شورای  جدید است  تا این دوران بد برای  شهر دارالمومنین خوی هر  چه زودتر  سپری  شود  و افق های  تازه به روی  شهرمان باز  شود . انشالله شورای شهر خوی با جدیت تمام از آقای تیزپاز حمایت خواهد کرد و یکی از سیاست‌های جدی شورای چهارم کمک به شهردار جدید و حرکت در جهت توسعه و پیشرفت خوی باشد. هم اکنون انتظار آن میرود آقای تیزپاز به دلیل حضور در شهرداریهای مختلف به خوبی بتواند در شهرداری که یک نهاد اجتماعی است خدمات ارزنده‌ای را ارائه دهد و مشکلات خوی را در عرصه‌های مختلف برطرف سازد.

دوره چهارم شوراهای اسلامی دوره ای که با تجارب جدید درسال جاری آغاز گردیده است علاوه از اینکه لازم است خطا و آزمون دوره های گذشته تکرار نشود بلکه با تجارب دوره های گذشته با مدیریت واحد شهری در توسعه و پیشرفت امور شهری تلاش گردد.

داشتن برنامه مدون در اداره شهر توسط شوراهای اسلامی و شهرداری در نیل به موفقیت ها شوراهای اسلامی را یاری داده و نداشتن برنامه همانا تیر انداختن در تاریکی است و نباید با آزمون و خطا این تجربه را عملی کرد .

انتظارات مردم از  شهردار :

1- در  زیباسازی  ورودی  های  خوی تلاش  کند  زیرا که هیچکدام در  شان خوی نیست .

2- نمای  خیابان های مرکزی نمای  خوبی  برای  خوی تاریخی  نیست .

3- طرح های در  آمدزایی  را در شهر شروع کننند

4- برای  اتحاد هر چه بیشتر   خوی تلاش  کنند .

5- در  راه اندازی میدان تره بار خوی تلاش  کنند .

6- خارج نمودن مکان های تاریخی از بند مغازه های  قدیمی 

7- مطالعه و در صورت نیاز احداث زیر گذز و رو گذر، سنگ فرش کردن خیابان امام

8- ساماندهی و ایجاد مجتمع کلینیک تخصصی  پزشکان و انتقال ساختمان های قبلی به مکان های کم ترافیک

9- سرو سامان دادن به بلاتکلیفی شهروندان در مراجعه به شهرداری

و بسیاری موارد دیگر که شهروندان بهتر از نا میدانند...

در  پایان از  زحمات شهردار سابق  نهایت قدردانی  را داریم و با اعلام حمایت از  شهر دار  جدید ، از ایشان می  خواهیم تحولات اساسی در خوی ایجاد کند . انشاالله

به امید روزی  که انتقادات از شهردار   وزن ناچیزی  در  مقابل  ذکر  خیر ها باشد .

روحانے راه مسجد را گم ڪرده بود .
 از ڪودڪے خردسال پرسید :
 فرزندم !
 مسجد این محل ڪجاست ؟
 ڪودڪ گفت: آخر همین خیابان ،به طرف چپ بپیچید ،
 آن جا گنبد مسجد را خواهے دید .
 روحانے گفت: آفرین فرزند!
 من هم اڪنون در آنجا سخنرانی دارم ،
 تو مےخواهی به سخنانم گوش دهے ؟
ڪودڪ پرسید :درباره چه چیزے
صحبت مےڪنی ،حاج آقا !؟
 روحانی گفت: مے خواهم راه
 بهشت را به مردم نشان دهم .
 ڪودڪ خندید و گفت:
 تو راه مسجد را بلد نیستے
 مے خواهی "راه بهشت" را به مردم نشان بدهے!!!

حال اینکه شب و روز بعضی ها شده پشت مردم صحبت کردن!!!

دوستی میگفت وقتی این انسان ها پشت شما غیبت، و تخریب میکنند به دلیل این است

که میخواهند عین شما شوند و این همان واژه حسودی است!!!

خداوند همه را به راه راست هدایت کند!!!

سام والتون بنیانگذار فروشگاه های وال مارت :

همه ما یک رئیس داریم و او همان مشتری است،

او می تواند در هر لحظه که بخواهد، با خرید نکردن خود ما را اخراج کند.

برچسب:عید غدیر خم,خوی, :: 21:58 :: نويسنده : سیدسجاداسبقی

سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت
امیر المومنین علیه السلام
بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد

 

عید غدیر خم مبارک . نوای دل

 

در پاسخ به سوال دانشجویان امور اداری

سرفصل و نحوه نمره دهی درس مبانی علم اداره به شکل زیر خواهد بود:

5 نمره میان ترم( ارائه کلاسی+حضور در کلاس و شرکت در بحث ها+امتحان میان ترم)+ 15 نمره پایان ترم

سرفصل:

1- تعاریف و مفاهیم اداره، سازمان و مدیریت 

2- مکاتب مهم مدیریت( کلاسیک ها، نئوکلاسیک ها، تئوری اقتضائی، سیستم ها و مدیریت کیفیت جامع TQM

3- سیر تطور مدیریت دولتی ئ بازرگانی و تفاوت و شباهت آنها

4- اداره و سیاست و چگونگی ارتباط و جدایی آنها در قرون اخیر

5- قوه مجریه و دستگاه اداری مرکزی، نقش قوه مجریه در قانون اساسی، ارکان قوه مجریه، ساختار دولت، رابطه ادارات مرکزی و تشکیلات محلی

6- آشنایی با اداره امور استخدامی کشور

 

با سلام

در پاسخ به سوال زمان امتحان دانشجویان رشته حقوق و مدیریت جهانگردی پیام نور

 

امتحان میان ترم مالیه عمومی مورخ ۹۲/۰۸/۱۰ ساعت ۱۵، همان ساعت کلاس برگزار خواهد شد.

امتحان مالیه عمومی با توجه به اصرار دانشجویان و تداخل با امتحانات دیگر از 6 فصل خواهد بود

( فصلهای 1 - 2- 4 - 6- 7 - 9)


 امتحان میان ترم تجزیه وتحلیل مسائل اجتماعی ایران ساعت ۱۳، مورخ ۹۲/۰۸/۱۰ برگزار خواهد شد.

روز جهاني جهانگردی



"سفر هیچ چیز به جز دلتنگی ندارد، اما... زندگی به من آموخت، برای بهتر دیدن عظمت و شکوه هر چیز باید قدری از آن دور شد...اگر پیاده هم شده سفر کن. در ماندن می پوسی ... هجرت کلمه بزرگی در تاریخ شدن انسانها و تمدنها است ... اروپارا ببین اما وقتی که ایران را دیده باشی وگرنه کور رفته ای و کر بازگشته ای" (دکتر علی شریعتی)



ششم مهرماه هر سال ،روز جهانی جهانگردی است .دقیقا" نمی دانم به کدام قشر و گروه باید تبریک گفت.متاسفانه چندان گرامی اش نمی دارند !بهر حال به جهانگردان ،گردشگران ،گردش دوستان و اساتید و دانشجویانش این روز را تبریک می گویم .

خداوند خیر دهد پروفسور جعفری را که به همت ایشان برای اولین بار، گردشگری به عنوان علمی جدید به سایر رشته های دانشگاهی ايران اضافه گردید.اگر اشتباه نکنم نخستين بار دانشگاه علامه طباطبایی در سال ۱۳۷۴ در رشته ی <<مدیریت جهانگردی>> ،مقطع کارشناسی اقدام به اخذ دانشجو نموده .هنوز هم رشته ی نو پایی است . .لازم است یاد آور شوم بهترین برنامه طراحی گردشگری ایران متعلق است به سالهای ۱۳۵۲ـ۱۳۵۰ که بر اساس آن قرار بوده در آمد ناشی از صنعت توریسم جایگزین در آمد نفت کشور شود که متاسفانه همچون بسیاری ار طرحهای زیر ساختی ،بعد از انقلاب بدست فراموشی سپرده شده و اکنون بسیار آرمان گرایانه جلوه می کند .هر چند در حال حاضر سهم من از این رشته پژوهش و تدریس دروس مرتبط دانشگاهی  جهانگردی ،محدود مي شود ، اما بسیار دوستش دارم .

***

منبع: كتاب مديريت فروش و فروش حضوري

مدیر فروش باید توانایی اداره کردن صحیح نیرو‌های فروش در رسیدن به اهداف شرکت را داشته باشد. تعاریف بسیاری از واژه مدیریت وجود دارد، از جمله اینکه مدیریت به معنای کارگردان، گرداننده، دور‌دهنده، اداره‌کننده و کسی که کاری را اداره می‌کند و اداره به معنای قوام دادن، نظام دادن و تنظیم کردن کار‌ها است.

مدیریت یعنی انجام کارها به وسیله و از طریق دیگران و علم مدیریت عبارت است از علمی که انسان را به انجام کار‌ها از طریق دیگران هدایت می‌کند. و همچنین گفته‌اند، مدیریت فرآیند به‌کارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج امکانات و منابع و هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمان و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول، صورت می‌گیرد.

از تعاریف بالا و تعریف‌های مشابه در کتب مختلف مدیریت چنین استنباط می‌شود که مدیریت؛ علم و هنر برنامه‌ریزی (پیش‌بینی کردن)، سازماندهی (تقسیم کار بین دوایر و تفکیک وظایف بین افراد)، رهبری (هدایت و راهنمایی کردن و توانایی نفوذ کردن در دل کارکنان)، نظارت و کنترل (ناظر بودن و اصلاح کردن) و ایجاد هماهنگی (هم‌مسیر کردن و حاکم کردن نگرش سیستمی) در منابع موجود (نیروی انسانی، امکانات فیزیکی و منابع مادی) برای رسیدن به هدف یا اهداف از پیش تعیین شده سازمان با توجه به قوانین و محدودیت‌های محیط است.

مدیر باید توانایی ایجاد و بسط نگرش سیستمی مربوط را داشته باشد و جوی را در بین کارکنان به وجود آورد که همگی خود را جزئی از سیستم خانواده کاری بدانند و روحیه رفاقت و همدلی بین آنان حاکم باشد.
به نظر نگارنده مهم‌ترین مشکل موجود در اداره شرکت‌ها مشکل مدیریت است. آموزش مدیران از مهم‌ترین نکات و اصولی است که باید جدی گرفته شود. دیگر زمان مدیریت سنتی گذشته است، انسان‌ها ماشین نیستند، آنها احساس، درک و بینش دارند؛ بنابراين مدیریت منابع انسانی با مدیریت ماشین متفاوت است. مدیران شایسته، کارکنان را خلاق بار می‌آورند، تفویض اختیار می‌کنند و البته رهبری، هدایت، نظارت و اصلاح کردن هم در رفتار آنها مشاهده می‌شود.
مدیر عصر امروزی، بزرگی خود را در نوع رفتارش با جزئی‌ترین کارمندانش نشان می‌دهد. از ابزار تشویق بجا استفاده می‌کند و توبیخ را در خلوت انجام می‌دهد و مدیر امروزی کارکنان خود را پلیس بار می‌آورد، در حالی که مدیر سنتی دائم مواظب کارکنان است، نمی‌دانم کارکنان سازمانی که دائم تحت نظارت دوربین‌ها هستند و مکالمات تلفنی آنها شنود می‌شود، چگونه می‌توانند احساس تعلق سازمانی داشته باشند.
چنانچه مدیران شایسته در یک سازمان حاکم باشند مشکلی به وجود نخواهد آمد و اگر هم مشکلی به وجود آید کلیه کارکنان با هم در حل آن می‌کوشند و هر کس سعی در انتقال آن به دیگری ندارد. جمع شدن با هم شروع است، بودن با هم پیشرفت است و کار کردن با هم موفقیت. برای اینکه گروه یا تیم درست کار کنند، مدیر باید الگو و رهبر دیگران باشد.
مدیران موفق هیچ گاه پیروزی‌ها را به نام خودشان تمام نمی‌کنند، بلکه می‌دانند در پشت صحنه یاران بسیاری داشته‌اند، در جذابیت و دلنشینی یک آهنگ، علاوه بر مدیران، اعضا تیم ارکستر هم دخیل هستند و مدیران تیزبین این را می‌دانند و یادآوری می‌کنند. موفقیت یک مدیر 15 درصد به واسطه مهارت‌های فنی است و 85 درصد دیگر مربوط به مهارت در مهندسی انسان‌ها است.
مدیران موفق مچ همکارانشان را در حین انجام کار خوب می‌گیرند، ولی مدیران ضعیف چون چلچله دریایی فقط هنگام انجام کار اشتباه متوجه کارکنان شده و بر سر آنان می‌ریزند. در دایره فروش پس از اینکه شرکت اهداف، خط‌مشی، ساختار، اندازه (تعداد) و حقوق و مزایای پرداختی به کارکنان فروش خود را تعیین کرد، نوبت به‌کارگیری، انتخاب، آموزش، نظارت، ایجاد انگیزش و ارزیابی عملکرد آنها فرا می‌رسد. سیاست‌ها و رویه‌های مختلفی این گونه تصمیمات را هدایت می‌کند.

هدایت وظایف مدیریت نیروی فروش

  1. برنامه‌ریزی: تعیین اهداف، پیش‌بینی، جمع‌آوری اطلاعات صحیح و به موقع، تسلط به محیط (شناخت محیط)، ارتباطات و تصمیم‌گیری.
  2. سازماندهی: انتخاب نیروی فروش، تقسیم کار و تفکیک وظایف، تعیین خطوط گزارش‌دهی و روابط کاری، مشخص کردن مسوولیت‌ها و اختیارات نیروی فروش و تفویض اختیار.
  3. هدایت و رهبری: سرپرستی و راهنمایی کردن، آموزش نیروی انسانی، انگیزش و روابط انسانی، حقوق و مزایای نیروی فروش و پرورش شایستگی‌های رهبری.
  4. نظارت و کنترل: ناظر بودن و مطلع بودن، سنجش بین برنامه و عملکرد، پیدا کردن دلایل انحرافات عملکرد از برنامه و اصلاح اشتباهات.
  5. هماهنگی: جلسات مرتب با کارکنان، تلاش در جهت افزایش همدلی بین نیروهای فروش، جایگزین کردن رفاقت به جای رقابت ناسالم در درون شرکت، افزایش روحیه هم‌توان‌افزایی، ایجاد فضای یادگیری تیمی، فعال کردن و توسعه نگرش سیستمی در خانواده فروش و نوع ارتباط آن با کل شرکت و زنجیره عرضه (تامین‌کنندگان، شرکت، واسطه‌ها، مشتریان.)

بهرام رنجبریان در کتاب بازاریابی و مدیریت بازار آورده است: مدیریت فروش شامل برنامه‌ریزی، سازماندهی، کنترل و هدایت افراد و تلاش‌های گروهی پرسنل فروش است. در واقع مدیریت فروش را چیزی بیش از آشنایی با مراحل فروش حضور و پیگيری آنها می‌دانیم. مدیر فروش پرسنل فروش خود را باید به گونه‌ای سازماندهی نماید که بتوانند به صورت یک تیم عمل کرده و اهداف تعیین شده در راستای راهبرد‌های تروج شرکت را تحقق بخشند. از این رو فرآیند مدیریت فروش شامل تعیین اهداف و راهبرد‌های فروش، تعیین ساختار، ارتقای کمی و کیفی نیروی فروش، هدایت و ارزیابی عملکرد آنهاست.

منبع: كتاب مديريت فروش و فروش حضوري

پيشنهادي به شورا / شهردار خوی چه كسي باشد بهتر است !!؟؟

 

اين روزها اسامي مختلفي از گوشه و كنار شهر براي سمت شهرداري خوی به گوش مي رسد. نام هايي كه حتي شهروندان بي تفاوت نسبت به مسائل شهر را به واكنش وامي دارد. آنطور كه شنيده مي شود شوراي جديد مصراً به دنبال گزينه هاي مناسب براي شهرداري است ولي خروجي اين جستجوها چه چيزي باشد، بستگي به شيوه اي دارد كه به انتخاب شهردار منجر مي شود. در حال حاضر بسیاری از چشمها به سوی شورای شهر خیره شده و بسیاری از گوشها منتظر شنیدن خبر انتخاب شهردار آتی خوی میباشد .

 شهرداری خوی.png

در يك حالت ايده آل براي انتخاب شهردار، بهترين راه انتخاب بر اساس معيار است. بدين صورت كه ابتدا معيارها توسط كارشناسان و اعضاي شورا بيرون آورده شود و بعد گزينه ها بر اساس اين معيارها سنجيده شوند. در پايان شخصي كه حائز بيشترين امتياز مي شود را به عنوان شهردار تعيين كرد.

حال به مرور معيار ها مي پردازيم:

مدرك تحصيلي: يكي از معيارهاي برجسته در انتخاب شهردار، ميزان تحصيلات و رشته تحصيلي است. بي شك رشته هاي معماري، جغرافياي شهري، مديريت شهری، شهرسازی بيشتر به درد سكانداري شهرداري مي خورد تا رشته هاي ديگر. اما پيشنهاد مي شود در اين دوره با توجه به جو موجود در شهرداري اولويت به يك متخصص مديريت اختصاص داده شود. شخصي كه به جوهاي سازمانهاي غير رسمي و كار با آنها آگاه باشد كه بتواند سازمان را داراي ثبات نسبي بكند. بسياري از صاحبنظران مديريت خویی معتقدند كه مديري ساختار مدار كه حتي رشته تحصيلي مديريت نداشته باشد هم مي تواند در اين طيف قرار داده شود، اما لازمه آن یک دوره مدیریت شهرداری هایی در حدو اندازه خوی میباشد. در این هیاهوی انتخاب ،  دلسوزان شهر منتظر هستند تا شخصی با تجربه و دارای سوابق اجرایی و مدرک تحصیلی مرتبط سکاندار شهرداری خوی گردد.

قدرت: تعاریف مختلفی برای قدرت بیان شده ولی در این برهه یک شهردار باید توانایی داشته باشد که تصمیمات را پیاده بکند، بر کارکنان خود اشراف داشته باشد یا بقولاً در سازمان حرف شنوی داشته باشد، بر مردم مسلط باشد و ... حال منابع این قدرت از کجا می آیند بستگی به تعریف المانهای این معیار دارد. می توان قدرت را در این دوران در ستاد پیروز انتخابات ریاست جمهوری تعریف کرد. می توان پشتوانه خانوادگی فرد را بعنوان قدرت تعریف کرد یا حسن شهرت ، و عملکرد موفق گذشته وی در مدیریت شهرداری را در این مقوله جای داد.

نفوذ: شنیده ایم که می گویند قدرت نفوذ می آورد ولی این یک حجت به تمام معنا نیست. شهردار باید توان چانه زنی با سازمانهای مافوق خود را داشته باشد. البته این منبع را نیز می توان در موارد مربوط به قدرت یافت. کما اینکه یک شخص موافق با دولت کنونی بهتر می تواند اعمال نفوذ داشته باشد تا فردی که اساسا با این دولت مشکل دارد.

دست پاكي وسلامت مالي: در سازمانهايي كه پول و رد و بدلهاي مالي وجود دارد، چه بسا كه يكي از مهمترين معيارها دست پاكي باشد. شوراي محترم اگر مي خواهد از حرف و حديثهاي آخر دوره خود مصون باشد و به فكر انتخاب در دوره بعد باشد و مهمتر از همه به دنبال پيشرفت شهر باشد بايد براي اين معيار وزني سنگين در نظر بگيرد. البته بعضي معيارها ديگر نيز توي اين معيار ديده مي شود. از جمله اگر شخص داراي استقلال باشد يا بقولاً به كسي مديون نباشد بهتر مي تواند سلامت خود را حفظ بكند تا يك مديري كه به هر نحو ممكن به گروهي يا شخصي براي نشستن در سمت خود وابسته باشد. به مانند این نباشد که عضوی از شورا بگوید هرچه باشد خرج میکنم تا گزینه من شهردار شود، این اول راه است بعد آن همه قراردادها را خودم خواهم بست! حتي تا جايي كه در برخي موارد در دوره هاي قبل ديده مي شود، شهردار به شخصي در شورا نيز وابستگي داشت و اگر هم مي خواست نمي توانست مستقل عمل بكند. بنابراين عدم وابستگي را مي توان به عنوان معياري مناسب كه كليت يك شخص را معين مي كند در نظر گرفت.

ويژگيهاي شخصيتي مدير: شايد فرماندار را نتوان از جهتي نماينده شهر دانست، به اين دليل كه فرماندار منصوب دولت است ولي شهردار مشخصاً از اين جهت كه به طور غير مستقيم توسط مردم انتخاب مي شود نماد افكار، توانايي و شخصيت عمومي جامعه است. شهردار به عنوان يك مدير بالادستي خيلي از توانايي هاي ذاتي و بعضاً اكتسابي لازم را بايد داشته باشد. بعضي از آنها براي تعامل با شهروندان لازم و ضروري است ازجمله روابط عمومي قوي، و بعضي آنها براي چهره بيروني شهر از جمله توانايي سخنراني و  تعامل و بازهم روابط عمومي و ديگر سجاياي اخلاقي.

بومي بودن: خيلي خوب و مناسب است كه شهردار يك شهر بومي باشد. چرا كه يك شهردار بومي، شهر را بيشتر مي شناسد از فرهنگ و ارتباطات مردم مطلع است، حس تعلق بيشتري نسبت به شهر دارد. از منافع نیروهای بومی این است که به محیط کارشان آشنایی کامل دارند، دلسوز مردم هستند و از توانایی‌هایشان، نفوذ کلام و نفوذ قدرتشان در راستای منافع عموم استفاده می‌کنند. یک نوع غرور ملی و منطقه‌ای نیز سبب می‌شود زمان بیشتری کار کنند و در نهایت کارآیی و اثربخشی بالاتری داشته باشند، وقتی که شخصی کاری که انجام می‌دهد برای خودش است، وقتی که می‌بیند نقش و تأثیر اعمالش نه تنها در بحث اداری بلکه در بحث اجتماعی به خانواده، گذشته و آینده‌اش بر می‌گردد و حتی پس از مرگش نیز باقی می‌ماند بی‌شک بیشتر کار می‌کند..

ذکر چند نکته اینکه:

- در انتخاب شهردار فرد مهم نیست بلکه برنامه‌ها مهم هستند و شورای اسلامی شهر خوی هم کسی را انتخاب  ‌کند که بتواند قول‌ها و وعده‌هایی که اعضای منتخب شورا در زمان تبلیغات انتخاباتی به مردم داده‌اند را عملی کند.

- شهر خوی نیاز به مدیری دارد که در گذشته عملکرد موفقی در این زمینه از خود بر جای گذاشته باشد.

- کسی که می خواهد در رأس دستگاه پر مسئولیت وگسترده ای مانند شهرداری قرار بگیرد باید توان مدیریتی، سابقه خوب و درخشانی از مدیریت در یک چنین ابعادی از خود نشان داده باشد و پس از انتخاب در شهر محل خدمت اقامت اختیار کند.

اداره یک شهر نیاز به لیستی از تخصص ها از جمله در حوزه عمران و شهرسازی، مالی، مدیریت و سابقه درخشان دارد و نمی توان یک شهر را حتی اگر کوچک باشد با آزمون و خطا اداره نمود؛ شهردار باید بخشی از اقداماتش را با اتکا بر تحقیقات و تجربیات علمی در آن رشته تحصیلی انجام دهد.

از کلیه اعضای شورای شهر  تشکر می‌کنم که در دوره‌های قبلی با ارائه خدمات در راستای آبادانی و رشد و توسعه شهر تلاش داشتند حال چقدر موفق عمل کردند خود جای بحث دارد!!

در پايان معيارهاي ديگري نيز وجود دارد كه پيشنهاد مي شود ابتدا شواري محترم با متخصصان و دلسوزان شهر به مشاركت و همفكري بگذارد و بعد تصميم نهايي خود را بگيرد. به نظر مي رسد كه اين بهترين راه باشد.

 

میر سجاد اسبقی- کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی، وبلاگ دست نوشته های مدیریتی

تجزیه و تحلیل فرصت های بازار سیمان: میر سجاد اسبقی ، کارشناسی ارشد EMBA(گرایش بازاریابی بین الملل)، کارمند فروش کارخانه سیمان

 کاهش تقاضا، سردرگمی بازار سیمان



ادامه مطلب ...
برچسب:, :: 23:19 :: نويسنده : سیدسجاداسبقی

درآمد: هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.

خرج: اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.
پس انداز: آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.
ریسک: هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.
سرمایه گذاری: همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.
انتظارات: صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید.

برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : سیدسجاداسبقی

مهم نیست :

تاریخ "تولدت" مهم نیست ، تاریخ "تبلورت" مهم است.

 اهل کجا بودنت مهم نیست ، اهل و بجا بودنت مهم است.

منطقه زندگیت مهم نیست ، منطق زندگیت مهم است.

و گذشته زندگیت مهم نیست ، امروزت مهمه که چه گذشته ای را برای فردات می سازی.

 

دو گدا تو یه خیابون شهر رم کنار هم نشسته بودن. یکیشون یه صلیب گذاشته بود جلوش، اون یکی یه ستاره داوود.. مردم زیادی که از اونجا رد میشدن به هر دو نگاه میکردن ولی فقط تو کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول مینداختن.

یه کشیش که از اونجا رد میشد مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که پشت صلیبه پول میدن و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمیده. رفت جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا یه کشور کاتولیکه، تازه مرکز مذهب کاتولیک هم هست. پس مردم به تو که ستاره داوود گذاشتی جلوت پول نمیدن، به خصوص که درست نشستی بغل دست یه گدای دیگه که صلیب داره جلوش. در واقع از روی لجبازی هم که باشه مردم به اون یکی پول میدن نه به تو.
گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت: هی “موشه” نگاه کن کی اومده به برادرمون بازاریابی یاد بده؟
 

چندی پیش مشغول دیدن سریال مورد علاقه ام از تلویزیون بودم که ناگهان در مهمترین قسمت آن برنامه قطع شد. بلافاصله چند آگهی تبلیغاتی (آگهی بازرگانی) در تلویزیون شروع به پخش شد. بواسطه گرایش رشته ام در بازاریابی همواره به این آگهی ها توجه می کنم. کمی که به این آگهی ها دقت کردم متاسفانه احساس کردم که چقدر برخی از این آگهی ها احمقانه، سخیف و خسته کننده بنظر می رسند و متاسفانه با دیدن این آگهی ها تصور می کنید که چقدر بیننده را احمق فرض می کنند. در این مقاله قصد ندارم که اسم آگهی مشخصی را به میان آورم اما این را می دانستم که برخی از این شرکت ها با همین تبلیغات بعضاً احمقانه توانسته بودند خریداران احتمالی را ترغیب کنند و فروش بیشتری داشته باشند. ناگهان این سئوال به ذهنم خطور کرد که چگونه چنین آگهی هایی باعث فروش بیشتر می شوند؟ ناخداگاه به یاد فصل اول کتاب A Guide to Creating Great Advertising نوشته Luke Sullivan که در ایران با عنوان کتاب “تبلیغات خلاق” توسط انتشارات سیته و ترجمه آقای فرزاد مقدم انتشار یافته است، افتادم.


فرد ویکمن (Fred Wakeman) در بخشی از رمان خود که در سال ۱۹۴۶ نوشته بود در مورد تبلیغات چنین شرح می دهد:
در میان یک جلسه تجاری، مردی ناگهان بر روی میز جلسه آب دهان خود را خالی کرد و چنین گفت: “من در حال حاضر کار زشتی کردم اما این کار زشت من باعث می شود شما هیچ وقت آن را از یاد نبرید.” من فکر می کنم شرایط اکثر آگهی های تبلیغاتی در ایران امروز چنین است. از آنجا که آگهی ها بدور از هر گونه خلاقیت و ساده لوحانه است شما هرگز آن ها را از یاد نمی برید. هرگز فراموش نکنید که حتی آزارهنده ترین تبلیغات در صورتی که بطور مکرر پخش شوند در ذهن مردم جای باز می کنند.
باید توجه داشته باشیم که رسالت آگهی های تبلیغاتی دقیقاً بالا بردن فروش است اما آگهی هایی کاملاً بی سلیقه و عاری از هرگونه خلاقیت طراحی می شوند هر چند که ممکن است در یک شرایط انحصاری در بازار، فروش را افزایش دهند اما قطعاً در طول زمان به صنعت تبلیغات ضربه محکمی وارد خواهند کرد. اگر کمی با خود فکر کنید، شاید به این نتیجه برسید که به دلیل وجود همین آگهی های بی مغز و عاری از عناصر زیبایی شناسی است که امروز مردم در مقابل دیدن آگهی های تبلیغاتی از خود مقاومت نشان می دهند. آگهی بدور از عناصر خلاقانه هر چند که در فضای انحصاری فروش را تا حدی بالا می برد اما فراموش نکنیم که اگر در خلق آگهی شتاب زده عمل نکنیم، شاید بتوانیم آگهی بسازیم که در ذهن و روح مخاطب بیشتر نفوذ کند و فروش را بسیار بیشتر از تصور افزایش دهد.


ویلیام برن باخ (William Brenbach) یک از بنیانگذاران آژانس تبلیغاتی خلاق DDB در نیویورک آمریکا در سال ۱۹۴۹ تحقیقاتی را در زمینه تبلیغات خلاق انجام داد. وی عقیده داشت که ابتدا باید با رسوخ در ذهن و روح مخاطب توجه وی را به خود جلب کنید و این جلب توجه است که باعث می شود مخاطب به شما گوش دهد و در نهایت حرف شما را باور کند. وی همچنین معتقد است که هرگز نباید مخاطب را احمق فرض کرد.
تبلیغات هنری است ظریف و همواره در حال تغییر. گاهی اوقات اثرگذار است و گاهی هیچ اثری ندارد. سازندگان آگهی های تبلیغاتی دو راه بیشتر در پیش رو ندارند. یا اینکه می بایست صرفاً فروش کارفرمایان خود را بطور مقطعی افزایش دهند و یا اینکه با خلق آگهی های زیبا و خلاق، تاثیری ماندگار بر ذهن مخاطب بگذارند و فروش کارفرمایان خود را ضمن تقویت برند آنها، بالا ببرند.



به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد، به من گفت: «نرو که بن بستـه!» گوش نکردم و رفتم. وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم، پیر شده بودم!!!

 حضرت علی (ع) می فرمایند فرصت هم چون ابر بهاری می گذرد. پس باید از فرصت های شخصی و اجتماعی مان حداکثر استفاده را بکنیم، تا بعدها افسوس فرصت سوزی ها را نخوریم؛ چون وقت تنگ است و کارهای در صف زیاد!به هر حال...

شهردار خوب كيست؛ و داراى چه ويژگى هايى است؟
معیار انتخاب شهردار ...( به بهانه آغاز به کار شوراهای شهر و انتخاب شهردار)


 _شهرداری باید انتخاب وانتصاب شود که سابقه‌ی مدیریتی درخشان در بقچه‌ی آمدنش برق بزند و پس از استقرارش خواسته‌های شخصی وسلیقه‌های شخصی عده‌ای انگشت‌شمار بر روند کاری‌اش تحمیل نشود. انتصاب کسی که چیزی از حقوق شهرو شهروندی نمی‌‌داند وتنها به خاطر دوستی با فلان مسئول به مدال کاذب موقعیتی نایل آمده است و حالا بند کفش‌ها را سفت بسته است تا او نیز مدتی بر اسب کرسی شهرداری شلاق بزند و از جمع تاریخ شهرداران خوی سری دربیاورد، تکرار و سپردن شعله‌ی کبریتی ست به انگشتان کسی که می‌خواهد شهری را به آتش بکشد

.شهردار بايد كسى باشد كه هدف مديريت شهرى را توسعه بداند، نه عمران و نه ارائه خدمات بيشتر. ...

 به ادامه مطلب مراجعه شود...
 



ادامه مطلب ...

“زر، زور و زیبایی” معیار انتخاب در شورای شهر خوی

 اگر نتایج انتخابات را مرور کنیم در بین کسانی که رای مردم را کسب کرده اند می توان دو، سه نفری را نام برد که فقط با اتکاء به فتوشاپ توانستند قاپ ملت را به شدت بربایند.

چهارمین دور انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا در کشور برگزار شد. نتایج حاصله فارغ از پیروزی هر جناح سیاسی؛این سوال را به ذهن متبادر می کند که آیا کاندیداها به وظایف شوراها آشنا بودند؟

 آیا کاندیداها در خود این توانایی و توانمندی را برای خدمت در شورای شهر دیده بودند؟

با مشاهده این نتایج تصمیم گرفتم تا برای دوره آینده تکنیک های فتوشاپ بیشتری یاد بگیرم تا شاید من هم در دوره بعد بتوانم بر صندلی های شورا بنشانم.

 جای بسی تاسف و تعجب است کاندیداهایی که رشته ی تحصیلی آن ها مرتبط با مدیریت شهری؛ عمران و شهرسازی می باشد؛ کمترین اقبال را از سوی مردم داشتند. ایراد از کجاست؟ مردم بر اساس چه معیارهایی رای دادند؟

 نگاهی به پیشینه؛ سوابق و تخصص منتخبین؛ فارغ از ایمان و تعهدی که دارند؛ این سوال را تقویت می کند که وجود این بزرگواران در شورای شهر چگونه می تواند در پیشرفت؛ آبادانی و توسعه ی شهری موثر واقع شود.

 امید است انتخاب شهردار که بایستی حداقل توانمندی و تخصص مربوطه را دارا می باشد؛ بخشی از دغدغه ها را برطرف کند.

و بر اين اساس تعامل با شورا، تخصص، توان اجرايي، اشراف و اطلاعات به مسايل شهري و مردمي بودن، را جزو معيارهاي تعيين کننده بدانند

 

((فقط شوراهای خوب است که می تواند شهردار خوب انتخاب کند

    و شوراهای خوب نیز در بستر سیاسی فرهنگی شکل می گیرد.))

میر سجاد اسبقی...کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد
پيوندها